پیرزن طلاهایش را براے ڪمڪ به جبهہ داد و از اتاق خارج شد ؛
جوانـے صدا زد : " حاج خانم ؛ رسیدِ طلاهاتون .. ! "
پیرزن گفت : " من براے دو پسر شہیدم هم رسید نگرفتم....