ختامه مسک

یار و شریک مبلغ در منبر جذاب و تاثیرگذار

ختامه مسک

یار و شریک مبلغ در منبر جذاب و تاثیرگذار

آخرین مطالب

۱۳ مطلب در دی ۱۳۹۵ ثبت شده است

🌺 «ثواب یاری دادن به همسر»


🍃 حضرت علی(ع)  می‌‌فرماید: رسول خدا بر ما وارد شد در حالی که فاطمه زهرا کنار دیگ غذا نشسته بودند و من عدس پاک می‌‌کردم. 


🍃 حضرت فرمود: یا اباالحسن! عرض کردم لبیک یا رسول الله! فرمود: از من بشنو و من نمی‌‌گویم مگر از طرف پروردگارم. مردی نیست که در خانه به همسرش کمک کند مگر آنکه برای او عبادت یکسال که روزها روزه باشد و شب‌‌ها به عبادت ایستاده باشد نوشته شود و خداوند آنچه را  به صابرین عطا کرده به او عطا کند


🍃 یا علی یک ساعت خدمت در خانه بهتر است از عیادت بیماران و پوشاندن برهنگان و سیر کردن گرسنگان و...


✨یا علی کسی که از خدمت خانواده کراهت نداشته باشد، کارش کفاره گناهان باشد و غضب خدا را فرو کاهد و حسنات و درجاتش را زیاد کند✨


✨ یا علی خدمت نکند خانواده را مگر مردان صدیق یا شهید یا مردی که خداوند خیر و دنیا و آخرت او را خواسته باشد


📚 بحارالانوار، ج103، ص132

علی کلاته
۱۱ دی ۹۵ ، ۲۱:۲۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

🌷🌷🌷      

 زمین بهشت می شود :

روزیکه مردم بفهمند ؛

- هیچ چیز عیب نیست جز قضاوت ومسخره کردن دیگران...! 

- هیچ چیز گناه نیست جز حق مردم..!

- هیچ چیز ثواب نیست جز خدمت به دیگران. ...!

- هیچ کس اسطوره نیست الا در مهربانى و انسانیت...!

- هیچ دینى با ارزش تر از انسانیت نیست...!

- هیچ چیز جاودانه نمی ماند جز عشق...!

- هیچ چیز ماندگار نیست جز خوبى ...!


علی کلاته
۱۱ دی ۹۵ ، ۲۱:۲۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

💠 روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نشسته بود ، عزرائیل به زیارت آن حضرت آمد ، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از او پرسید: ای برادر! چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسان‏ها هستی ، آیا در هنگام جان کندن آن‏ها دلت برای کسی رحم آمد؟ 

 

عزرائیل گفت: در این مدت دلم برای دو نفر سوخت: 

۱٫ روزی دریا طوفانی شد و امواج سهمگین دریا یک کشتی را در هم شکست، همه سرنشینان کشتی غرق شدند، تنها یک زن حامله نجات یافت، او سوار بر پاره تخته کشتی شد و امواج ملایم دریا او را به ساحل آورد و در جزیره‏ ای افکند ، در این میان فرزند پسری از او متولد شد ، من مأمور شدم جان آن زن را قبض کنم ، دلم به حال آن پسر سوخت. 

 

۲٫ هنگامی که شداد بن عاد ، سالها به ساختن باغ بزرگ و بهشت بی نظیر خود پرداخت ، و همه توان و امکانات ثروت خود را در ساختن آن صرف کرد، و خروارها طلا و گوهرهای دیگر برای ستون‏ها و سایر زرق و برق آن خرج نمود تا تکمیل شد 

 

وقتی که خواست از آن دیدار کند، همین که خواست از اسب پیاده شود و پای راست از رکاب بر زمین نهاد، هنوز پای چپش بر رکاب بود که فرمان از سوی خدا آمد که جان او را قبض کنم 

 

آن تیره بخت از پشت اسب بین زمین و رکاب اسب گیر کرد و مرد، دلم به حال او سوخت از این رو که او عمری را به امید دیدار بهشتی که ساخته بود به سر برد، سرانجام هنوز چشمش بر آن نیفتاده بود ، اسیر مرگ شد. 

 

در این هنگام جبرئیل به محضر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رسید و گفت: ای محمد! خدایت سلام می‏رساند و می‏فرماید: به عظمت و جلالم سوگند که آن کودک همان شداد بن عاد بود، او را از دریای بی کران به لطف خود گرفتیم ، بی مادر تربیت کردیم و به پادشاهی رساندیم ، در عین حال کفران نعمت کرد ، و خودبینی و تکبر نمود ، و پرچم مخالفت با ما برافراشت ، سرانجام عذاب سخت ما او را فرا گرفت ، تا جهانیان بدانند که ما به کافران مهلت می‏دهیم ولی آن‏ها را رها نمی‏کنیم ، 

 

چنان که در قرآن می‏فرماید:  انَّما نُملِی لَهُم لِیَزدادُوا اِثماً وَ لَهُم عَذابٌ مُهینٌ؛ 

ما به آن‏ها مهلت می‏دهیم تنها برای این که بر گناهان خود بیفزایند ، و برای آن‏ها عذاب خوارکننده‏ ای آماده شده است. (سوره آل عمران آیه ۱۷۸) 

 

📚 جوامع الحکایات ، ترجمه محمد محمدی اشتهاردی ، صفحه ۳۳۰


علی کلاته
۱۱ دی ۹۵ ، ۲۱:۲۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر