ختامه مسک

یار و شریک مبلغ در منبر جذاب و تاثیرگذار

ختامه مسک

یار و شریک مبلغ در منبر جذاب و تاثیرگذار

آخرین مطالب

۸۱ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

امام سجاد علیه السلام:

مَن لَم یَرجُ النّاسَ فى شَىْ ءٍ وَرَدَّ أَمرَهُ إلَى اللّه  عَزَّوَجَلَّ فى جَمیعِ اُمورِهِ استَجابَ اللّه  عَزَّوَجَلَّ لَهُ فى کُلِّ شَىْءٍ؛

هر کس در هیچ کارى به مردم امید نبندد و همه کارهاى خود را به خداى عزوجل واگذارد، خداوند هر خواسته اى که او داشته باشد اجابت کند.

(کافى، ج2، ص148، ح3)

علی کلاته
۲۵ شهریور ۹۵ ، ۱۲:۱۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


عن ابى جعفر(علیه السلام) قال: بنى الاسلام على خمس:الصلوة و الزکوة و الصوم و الحج و الولایة‏و لم یناد بشى‏ء ما نودى بالولایة یوم الغدیر.....کافى 2، 21، ح 8.
امام باقر(علیه السلام) فرمودند:
اسلام بر پنج پایه استوار شده است: نماز، زکات، روزه، حج و ولایت و به هیچ چیز به اندازه آنچه در روز غدیر به ولایت تاکید شده، ندا نشده است.

علی کلاته
۲۴ شهریور ۹۵ ، ۱۹:۲۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


گفت برخیز که از یار سفیر آمده است‏
به چراغانى صحراى غدیر آمده است


موج یک حادثه در جان غدیر است امروز
و على چهره تابان غدیر است امروز


بیعت شیشه ‏اى و آهن پیمان شکنى‏
داد از بیعت آبستن پیمان شکنى !


پس از آن بیعت پر شور على تنها ماند
و وصایاى نبى در دل صحرا جا ماند


موج آن حادثه در جان غدیر است هنوز
و على چهره تابان غدیر است هنوز


علی کلاته
۲۴ شهریور ۹۵ ، ۱۸:۴۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


علی کلاته
۲۴ شهریور ۹۵ ، ۱۳:۲۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ابن مسیب نقل کرد که، عمر بن خطاب می‏گفت: «پناه می‏برم به خدا از مشکلاتی که ابوالحسن، برای حل آنها نباشد».

این سخن خلیفه جهاتی داشت؛ از جمله آنها، این بود که روزی پادشاه روم به عمر نامه نوشت و از مسائلی پرسش نمود؛ عمر آن سؤالات را بر اصحاب عرضه داشت، اما کسی نتوانست جواب بدهد، پس به امیرالمؤمنین عرضه داشت و حضرت فورا جواب سؤالات را دادند.
نامه پادشاه روم به عمر این چنین بود: «این نامه‏ای است از پادشاه بنی‏الاصفر به عمر، خلیفه مسلمانان، پس از ستایش پروردگار پرسش می‏کنم از شما مسائلی را که پاسخ آن را مرقوم نمایید:

1- چه چیز است که خدا آن را نیافریده است؟
2- خدا نمی‏داند،
3- نزد خدا نیست،
4- همه‏اش دهان است،
5- همه‏اش پاست،
6- همه‏اش چشم است،
7- همه‏اش بال است،
8- کدام مردی است که فامیل ندارد،
9- چهار جنبده که در شکم مادر نبودند کدام است،
10- چه چیزی است که نفس می‏کشد، روح ندارد،
11- ناقوس چه می‏گوید،
12- آن رونده کدام است که یک بار راه رفت،
13- کدام درخت است که سواره، صد سال در سایه‏اش راه می‏رود و به پایانش نمی‏رسد و مانندش در دنیا چیست،
14- کدام مکان است که خورشید جز یک بار در آن نتابید،
15- کدام درخت است که بی‏آب رویید،
16- اهل بهشت می‏خورند و می‏آشامند و چیزی دفع نمی‏کنند؛ مانندش در دنیا چیست،
17- در سفره‏های بهشت کاسه هایی که در هر یک از آنها غذاهای گوناگون است و آمیخته نمی‏شوند؛ مانندش در دنیا چیست؟
18- از سیبی در بهشت، دخترکی بیرون می‏آید در حالی که از آن سیب، چیزی کاسته نمی‏شود،
19- کنیزکی در دنیا مال دو مرد است و در آخرت، مال یکی از آنان؛ آن چگونه است؟
20- کلیدهای بهشت چیست؟

امیرالمؤمنین علیه‏السلام نامه پادشاه روم را خواندند و در پشت نامه، جواب را این طور مرقوم کردند:


بسم الله الرحمن الرحیم‏
پس از سپاس و ستایش پروردگار؛ ای پادشاه روم! بر مطال شما واقف شدم و من به یاری خدا و قدرتش و برکت خدا و پیامبران، خصوصا محمد صلی الله علیه و آله و سلم آخرین فرستاده خدا، پاسخ تو را می دهم:

1- آن چیزی که خدا نیافریده قرآن است، زیرا آن کلام وصف خداست و همچنین کتابهایی که از جانب خدا نازل شده است، حق- سبحانه- قدیم است و صفاتش هم قدیم است.
2- آن چیزی که خدا نمی‏داند آن است که شما نصرانیان می‏گویید: خدا را زن و فرزند و شریک است؛ خدا فرزندی نگرفته و با او خدایی نیست، نه والد است و نه مولود.
3- آن چیزی که نزد خدا نیست ظلم است، پروردگار به بندگان، ستمکار نیست.
4- چیزی که همه‏اش دهان است، آتش است؛ در هر چیزی افتد، می‏خورد.
5- چیزی که همه‏اش پاست، آب است.
6- چیزی که همه‏اش چشم است، خورشید است.
7- چیزی که همه‏اش بال است، باد است.
8- آن کس که فامیل ندارد، آدم است.
9- آن چهار جنبنده که در شکم مادر نبودند عصای موسی، قوچ ابراهیم، آدم و حوا می‏باشند.
10- آنکه بی‏روح است و نفس می کشد، صبح است، خدای تعالی فرمود: «والصبح اذا تنفس»: [1] «سوگند به صبح آنگاه که نفس می‏کشد».
11- ناقوس می‏گوید: «تق، تق؛ حق، حق، آهسته، آهسته؛ عدالت، عدالت؛ راستی، راستی؛ دنیا ما را فریب داد و در هوس انداخت؛ دنیا دوره به دوره سپری می‏شود؛نمی‏گذرد روزی مگر که سست می‏کند از ما پایه‏ای، مردگان ما را خبر دادند که از این سرا کوچ می‏نماییم، پس چرا ما اینجا را برای خود وطن گرفته‏ایم؟»
12- آن رونده که یک بار راه رفت کوه سیناست، میان آن کوه و زمین مقدس (مسجد اقصی) چند روزی راه بود، بنی‏اسرائیل که به فرمان موسی علیه‏السلام آهنگ آن سرزمین داشتند نافرمانی کردند، خدا از آن کوه پاره‏ای برکند و دو بال از نور برایش قرار داد و بر بنی‏اسرائیل که در بیابان راهپیمایی می‏کردند سایبان شد و برابر سر آنان سیر می‏نمود، چنانکه خدا در قرآن فرموده است: «و چون کوه را از جا برکندیم و مانند سایبان بر سرشان قرار دادیم و آنان گمان کردند بر سرشان می‏افتد.» [2] .
و موسی بنی‏اسرائیل را گفت: چرا نافرمانی می‏کنید، دست از نافرمانی بردارید وگرنه کوه را بر سرتان می‏افکنم، چون توبه کردند کوه به جایش برگشت.
13- درختی که سواره، صد سال در سایه‏اش راه می‏رود و به پایانش نمی‏رسد، درخت طوبی است و آن سدرة المنتهی است که در آسمان هفتم است، به سوی آن درخت، اعمال بنی‏آدم بالا می‏رود و آن از درختهای بهشت است، هیچ کاخی و خانه‏ای در بهشت نیست مگر شاخه‏ای از شاخه‏هایش در آن آویخته و مانندش در دنیا خورشید است، خودش یکی‏ست و پرتوش در همه جاست.
14- مکانی که خورشید جز یک بار در آن نتابید، زمین دریایی است که بنی‏اسرائیل از آن عبور کردند و فرعونیان در آن غرق شدند، در آن هنگام که خدا برای موسی علیه‏السلام آن دریا را شکافت و آب، مانند کوهها روی هم ایستاد و زمین دریا به تابیدن خورشید، خشک شد سپس آب دریا به جایش برگشت.
15- درختی که بی آب رویید، درخت یونس پیغمبر است و آن معجزه‏ای بود که خدای تعالی فرمود: «و أنبتنا علیه شجرة من یقطین»: «بر سرش درختی از کدو رویانیدیم.» [3] .
16- غذا خوردن اهل بهشت که می‏خورند و چیزی دفع نمی‏کنند، مانندش در دنیا، بچه است در شکم مادر، از نافش می‏خورد و دفع نمی‏کند.
17- غذاهای گوناگون بهشتی که در یک کاسه است و آمیخته نمی‏شود، مانندش در دنیا تخم مرغ است که سفیده و زرده آن آمیخته نمی‏شوند.
18- دخترکی که از سیب بهشتی بیرون می‏آید مانندش در دنیا، کرمکی است که از سیب بیرون می‏آید و سیب تغییری نمی‏کند.
19- کنیزکی که در دنیا مال دو مرد و در آخرت مال یکی است، مانند درخت خرمایی است که در دنیا به شرکت مال مؤمنی مانند من و کافری مانند توست و آن در آخرت برای من است نه برای تو؛ زیرا در آخرت، آن درخت در بهشت است و تو داخل بهشت نمی‏شوی.
20- کلیدهای بهشت، «لا اله الا الله» و «محمد رسول‏الله» است.
ابن‏مسیب گفت: چون قیصر روم، جواب سؤالات را خواند گفت: این سخن بروون نیامده جز از خاندان نبوت، سپس پرسید: پاسخ این سؤالات را چه کسی داده است؟ گفتند: از پس عموی محمد صلی الله علیه و آله و سلم است.
قیصر روم برای امیرالمؤمنین نامه‏ای نوشت: «سلام علیک؛ پس از سپاس پروردگار،بر پاسخهای شما واقف شدم و دانستم که شما از خاندان نبوت هستید و به شجاعت و علم، متصف می‏باشید، من خواهانم که دینتان را برای من شرح دهید و حقیقت روحی را که خدا در کتابتان گفته است برای من بیان نمایید «یسألونک عن الروح قل الروح من أمر ربی»؛ «از روح پرسش می‏کنند بگو روح از امر پروردگار من است». [4] .
امیرالمؤمنین علیه‏السلام در جواب قیصر، نوشت: «پس از سپاس و ستایش پروردگار، روح نقطه‏ای است با لطافت و پرتویی است با شرافت که از ساختهای آفریننده‏اش و قدرت پدید آورنده‏اش می‏باشد، از گنجینه‏های مملکتش او را بیرون آورده و در نهاد بندگانش نهاده، پس روح تو پیوندی است با او، و نزد تو امانتی است از او، هرگاه گرفتی آنچه نزد او داری، می‏گیرد آنچه نزد تو دارد)) [5] .

پی نوشت ها:
[1] تکویر آیه 18.
[2] اعراف171.
[3] الصافات: 146.
[4] الاسراء آیه 85.
[5] تذکرة الخواص، ص-144 بوستان معرفت، ص-133 مناقب مرتضوی، ص-246 نقل از داستانهایی از زندگانی حضرت علی علیه‏السلام، ص40.

علی کلاته
۲۴ شهریور ۹۵ ، ۱۲:۳۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ابو بصیر از امام نقل می کند:

قومی خواستند در ساحل عدن مسجدی بسازند. امّا وقتی کار مسجد به پایان رسید، خراب شد و فرو ریخت. آن قوم، پیش ابو بکر آمدند او گفت: بنا را محکم بگیرید. ولی باز هم خراب شد. دوباره آمدند.

ابو بکر بالای منبر رفت و خطبه ای خواند و مردم را قسم داد که هر کس در این مورد چیزی می داند بگوید.

علی- علیه السّلام- فرمود: طرف راست و چپ قبله را حفر نمایید، دو قبر پیدا می شود که روی آنها سنگی است و در آن نوشته شده:

«من رضوی و خواهرم حیا، دختران تبّع پادشاه یمن، مردیم در حالی که به خدا شرک نورزیدیم».

پس آنها را در بیاورید و غسل دهید و کفن نمایید و بر آنها نماز بخوانید و دفن کنید. سپس مسجد را بنا کنید تا خراب نشود.

همین کار را کردند و از آن پس دیگر مسجد خراب نشد

« بحار: 41/ 297 حدیث 22»



منبع : جلوه های اعجاز معصومین علیهم السلام (ترجمه الخرائج و الجرائج)، قطب الدین راوندی، قم: 1378، ص158-

علی کلاته
۲۴ شهریور ۹۵ ، ۱۲:۳۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ابن‏عباس (ع) می‏گوید:

وقتی که وفات حضرت رسول اکرم (ص) نزدیک شد من در کنار بستر آن بزرگوار نشسته بودم

که حال احتضار به آن حضرت روی داد من متوجه لبهای آن وجود مقدّس شدم دیدم بحرکت در آمد گوشم را نزدیک بردم تا بشنوم

آن حضرت در حال نزع جان چه می‏گوید: خوب که گوش دادم شنیدم که می‏فرماید:

اَللّهُمَّ اِنّی اَتَقَرَبُ اِلَیکَ بِولایةِ علی(ع) بنِ ابیطالب

خدایا من بطرف تو می‏آیم و بتو نزدیک می‏شوم با محبت و دوستی علی(ع) بن ابیطالب (ع).
من در آن وقت به عظمت علی(ع)توجه پیدا کردم که آن حضرت دارای چه مقام و عظمتی است

که پیغمبر اسلام (ص) از برای نزدیکی خود بحضرت سبحان متوسل بعلی(ع)می‏شود.


یا علی(ع) مهر تو در عالم ذر یافته‏ام
وه ازاین لعل که بی‏خون جگر یافته‏ام‏

تا ترا دیده ز غیر تو نظر پوشیدم
دولت عشق ازین حُسن نظر یافته‏ام‏

من بی‏مایه کجا دولتِ عشق تو کجا
آری آن طفل فقیرم که گُهر یافته‏ام‏

اندرین دشت که در هر قدمش بس دام است
با ولای تو رهائی ز خطر یافته‏ام‏

هیچ عصیان به ولایت نرساند ضرری
در احادیث من این طرفه خبر یافته‏ام‏


منبع : کرامات العلویه، علی(ع) میر خلف زاده‏، نشر مهدی یار

علی کلاته
۲۴ شهریور ۹۵ ، ۱۲:۲۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


یک فکر غلط در شب‌های عروسی است، که می‌گوید:

یک شب که هزار شب نمی‌شود.

پس هر کار که خواستم بکنم.


 نخیر، اینطور نیست.

غلط است.

چون معلوم نیست کی حضرت عزرائیل به سراغ ما می‌آید.

 مگر نمی‌گوییم که شهدا ره صد ساله را یک شبه طی کردند.

«بعضی هم به همین شکل سقوط می‌کنند»

 گاهی یک معامله باعث سقوط است و گاهی یک نگاه غلط باعث سقوط صد ساله است.

علی کلاته
۲۴ شهریور ۹۵ ، ۱۲:۲۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


امام رضا علیه السلام:

إِنَّ اللّه  یُؤَخِّرُ إِجابَةَ الْمُؤْمِنِ شَوْقا إلى دُعائِهِ وَیَقُولُ:

صَوتٌ اُحِبُّ أَنْ أَسْمَعَهُ، وَیُعَجِّلُ إجابَةَ دُعاءِ الْمُنافِقِ وَیَقُولُ: صَوْتٌ أَکْرَهُ سَماعَهُ؛

خداوند اجابت دعاى مؤمن را به شوق (شنیدن) دعایش به تأخیر مى اندازد و مى گوید:

«صدایى است که دوست دارم آن را بشنوم»

و در اجابت دعاى منافق عجله مى کند و مى گوید: صدایى است که از شنیدنش بدم مى آید.

(فقه الرضا علیه السلام ، ص 345)

اینجاست که باید بگوییم بابا تو دعا کن به بقیش کاری نداشته باش

علی کلاته
۲۴ شهریور ۹۵ ، ۱۲:۲۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

پیامبر صلى الله علیه و آله:


مَن أَرادَ أن تُستَجابَ دَعوَتُهُ وَأَن تُکشَفَ کُربَتُهُ فَلیُفَرِّج عَن مُعسِرٍ؛

هر کس مى خواهد دعایش مستجاب شود و غمش از بین برود باید گره از کار گرفتارى باز کند.


می خوای شاد بشی دیگری را شاد کن

می خوای گره کارت باز بشه گره دیگری را باز کن


(نهج الفصاحه، ح 2961)

علی کلاته
۲۴ شهریور ۹۵ ، ۱۲:۱۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر