ختامه مسک

یار و شریک مبلغ در منبر جذاب و تاثیرگذار

ختامه مسک

یار و شریک مبلغ در منبر جذاب و تاثیرگذار

آخرین مطالب

۲۶ مطلب در مهر ۱۳۹۵ ثبت شده است


بخونید و لذت ببرید از دین و مذهب و امامان معصوم علیهم السلام  -    


روزی امام صادق علیه‏السلام در مجلس منصور حضور داشت و طبیبی از هند کتاب خود را برای منصور می‏خواند و امام علیه‏السلام به سخنان او گوش می‏داد و چون آن طبیب از سخنان خود فارغ گردید رو به امام صادق علیه‏السلام کرد و گفت: آیا شما مایلید که من اندکی از این قوانین طبی را در اختیار شما بگذارم؟ امام صادق علیه‏السلام فرمود: خیر، آنچه از طب نزد من می‏باشد بهتر است از آنچه که تو می‏دانی. طبیب هندی گفت: شما از طب چه می‏دانید؟ امام علیه السلام فرمود: من طبع گرم را به سردی و طبع سرد را به گرمی و طبع رطب را به یابس و یابس را به رطب معالجه می‏نمایم. و همه‏ی امور را به خدا وامی‏گذارم [یعنی شفا را از خدا می‏خواهم] و به آنچه که رسول خدا صلی الله علیه و آله دستور داده، عمل می‏کنم. سپس فرمود: بدان که پر کردن معده، سبب هر دردی است و پرهیز [از پرخوری] داروی هر دردی است و بدن را باید به آنچه عادت نموده، تأمین نمود.
مرد طبیب گفت: مگر طب جز این است؟ امام صادق علیه‏السلام فرمود: آیا فکر می‏کنی که من این سخنان را از کتاب‏های طب برگرفته ام؟ طبیب گفت: آری. امام علیه‏السلام فرمود: به خدا سوگند! آنچه که بیان کردم جز از جانب خداوند نبود. سپس فرمود: آیا تو داناتر به طب هستی یا من؟ طبیب هندی گفت: البته من. امام صادق علیه‏السلام فرمود: پس من می‏خواهم از تو سؤالی بپرسم. طبیب هندی گفت: بپرس.
امام علیه‏السلام فرمود: بگو بدانم
 آیا تو اجزاء مغز و جایگاه هر کدام از آنها را می‏دانی؟
طبیب گفت: نمی دانم. امام علیه‏السلام فرمود:
آیا می‏دانی برای چه موها روی سر قرار گرفته؟ گفت: نمی‏دانم. فرمود:
آیا می‏دانی برای چه پیشانی خالی از مو می‏باشد؟ گفت: نمی‏دانم.
فرمود:
آیامی‏دانی خط های روی پیشانی برای چیست؟ [و نشانه‏ی چیست؟] گفت: نمی‏دانم. فرمود:
آیا می‏دانی برای چه ابروها بالای چشم قرار گرفته است؟ گفت: نمی‏دانم. فرمود:
 آیا می‏دانی برای چه چشم‏ها به شکل بادام می‏باشد؟ گفت: نمی‏دانم. فرمود:
 آیا می‏دانی برای چه بینی بین دو چشم قرار دارد؟ گفت: نمی‏دانم. فرمود:
آیا می‏دانی برای چه سوراخ‏های بینی در پایین قرار گرفته؟ گفت: نمی‏دانم. فرمود:
 آیا می‏دانی برای چه شارب و لب بالای دهان قرار دارد؟ گفت: نمی‏دانم. فرمود:
آیا می‏دانی برای چه دندان‏های جلو برنده؛ و دندان‏های آخر پهن؛ و دندان‏های نیش بلند است؟ گفت: نمی‏دانم. فرمود:
 آیا می‏دانی برای چه به مردها محاسن و ریش داده شده؟ گفت نمی‏دانم. فرمود:
آیا می‏دانی برای چه کف دست‏ها مو ندارد؟ گفت: نمی‏دانم. فرمود:
آیا می‏دانی برای چه مو و ناخن دارای روح و حیات نیست؟ گفت: نمی‏دانم. فرمود:
 آیا می‏دانی برای چه قلب مانند دانه‏ی صنوبر گرد و دراز است؟ گفت: نمی‏دانم. فرمود:
آیا می‏دانی برای چه ریه دو قسمت است و هر قسمت در جایگاه خود حرکت می‏کند؟ گفت: نمی‏دانم. فرمود:
آیا می‏دانی برای چه کبد محدب [و دارای برآمدگی] می‏باشد؟ گفت: نمی‏دانم. فرمود:
 آیا می‏دانی برای چه کلیه مانند دانه‏ی لوبیا می‏باشد؟ گفت: نمی‏دانم. فرمود:
آیا می‏دانی برای چه زانوها به عقب بسته می‏شود؟ گفت: نمی‏دانم. فرمود:
 آیا می‏دانی برای چه کف پاها صاف و یکنواخت نیست و میان آنها گودی دارد؟ گفت: نمی‏دانم.
 امام صادق علیه‏السلام فرمود: من این اسرار را می‏دانم. طبیب هندی گفت: پس همه‏ی این اسرار را برای من بازگو کن.
امام صادق علیه‏السلام فرمود:
 سر دارای قسمت‏های مختلفی است که روابط فراوان و پیچیده ای بین اجزای آن وجود دارد. این در حالی است که اگر در چیز مجوّف فضای خالی وجود داشت دچار درد و بیماری فراوانی می‏شد، ولی چون دارای بخش‏های گوناگونی است، کمتر دچار بیماری می‏شود. و خداوند روی سر را با مو پوشاند، تا به وسیله آن چربی به مغز برسد و بخار سر از اطراف آن خارج شود؛ موها، جلوی سرما و گرما را بگیرد.
و خداوند پیشانی را بدون مو قرار داد تا نور به چشم‏ها برسد؛ و در پیشانی خطوطی قرار داد تا عرقی که از سر پایین می‏آید، داخل چشم نشود و انسان بتواند با دست عرق پیشانی اش را بگیرد؛ در حقیقت این خطوط و گودی‏های پیشانی همانند نهرها روی زمین است که آب را به خود جذب می‏کند.
و خداوند ابروها را بالای چشم قرار داد؛ تا نور بیش از اندازه به چشم وارد نشود. همان گونه که اگر کسی در برابر نور شدیدی قرار گیرد، دست خود را جلوی آن می‏گیرد تا نور بیش از اندازه به چشم‏هایش نرسد.
و خداوند بینی را بین دو چشم قرار داد تا نور به طور یکسان به چشم‏ها وارد شود. و خداوند چشم را مانند بادام قرار داد تا دارو به وسیله میل در آن وارد شود و درد آن برطرف گردد؛ و اگر چشم به شکل مربع و یا مدور [و گرد] می‏بود، دارو به وسیله میل در آن وارد نمی‏شد و درد آن برطرف نمی‏گردید.

ختامه مسک, [۲۰.۱۰.۱۶ ۰۹:۲۵]
و خداوند سوراخ‏های بینی را به طرف پایین قرار داد تا مواد زاید از آنها خارج شود و بوی خوش به مشام برسد؛ ولی اگر سوراخ‏های بینی به طرف بالا می‏بود، هرگز مواد زاید [و چرک‏ها] از آنها خارج نمی‏شد و بوی خوش به مشام نمی‏رسید.
و خداوند لب و شارب را بالای دهان قرار داد تا مواد زایدی از بینی خارج می‏شود بلافاصله وارد دهان نشود. و شخص بتواند آن را برطرف سازد؛ بدون این که مواد زاید با آب و غذا آمیخته شود.
و برای مردها ریش و محاسن قرار داد تا به وسیله آن، مرد از زن شناخته شود و نیاز به کشف عورت نباشد. و خداوند دندان‏های جلو را برنده قرار داد، تا انسان بتواند بعضی از چیزها را به دهان بگیرد؛ و دندان‏های آخر را پهن قرار داد تا بتواند غذا را به وسیله آنها بجود و آسیاب کند؛ و دندان‏های کناری [و نیشی] را بلند قرار داد تا تکیه گاه دندان‏های پیش و عقب باشد؛ همانند ستونی که در ساختمان قرار می‏دهند.
و خداوند بر کف دست‏ها مو قرار نداد، تا انسان بتواند به وسیله آنها چیزها را لمس کند و در غیر این صورت انسان نمی‏توانست چیزی را لمس کند.
و خداوند در مو و ناخن حیات قرار نداد، چرا که آنها رشد می‏کنند و لازم است که کوتاه شوند؛ و اگر مو و ناخن حیات داشت، کوتاه کردن آن با درد و الم بسیاری همراه بود؛ و اگر کوتاه نمی‏شد بسیار زشت ناهماهنگ با بقیه‏ی اعضای بدن می‏بود.
و خداوند قلب را مانند دانه‏ی صنوبر وارونه ای [که گرد و بلند است] آفرید و سر آن را باریک قرار داد تا داخل ریه شود و به این صورت قلب خنک گردد و به سبب حرارت خود به بینی آزار نرساند.
و خداوند ریه را در دو بخش مجزا آفرید تا قلب بین آن دو بخش قرار گیرد و به سبب تنفس، قلب خنک گردد.
و خداوند کبد [جگر] را به شکل محدب [و دارای برآمدگی] آفرید و آن را روی معده قرار داد تا با سنگینی بر معده به آن فشار وارد کند و در نتیجه بخار آن خارج گردد.
و خداوند کلیه‏ها [قلوه‏ها] را مانند دانه‏ی لوبیایی آفرید تا منی بر همه ی نقاط آن ریخته شود و به همه جای آن برسد. با توجه به این نکته که منی از ستون فقرات به کلیه‏ها منتقل می‏شود و کلیه‏ها مانند کرمی که منقبض و منبسط می‏شود منی را در چند نوبت همانند بندقه کمان به مثانه می‏پاشانند در نتیجه اگر کلیه به صورت مربع یا مدور باشد؛ منی به همه‏ی نقاط آن نمی‏رسد و با خارج شدن آن، لذتی حاصل نمی‏شود.
و خداوند زانوها را به گونه ای آفرید که بتوانند به طرف پشت خم شوند با توجه به این که انسان به جلو حرکت می‏کند این امر سبب اعتدال حرکت پاها می‏شود؛ و در غیر این صورت انسان به رو می‏افتاد.
و خداوند کف پا را گود قرار داده تا به وسیله‏ی آن راه رفتن آسان شود و از افتادن جلوگیری شود؛ و اگر سر تا سر کف پا همانند سنگ آسیاب صاف و یک دست بود و کاملا روی زمین قرار می‏گرفت، راه رفتن سخت دشوار می‏شد و انسان همواره به زمین می‏افتاد و برخاستن و دوباره راه رفتن برای او دشوار می‏بود.
طبیب هندی گفت: شما این علوم را از کجا آموخته ای؟ امام صادق علیه‏السلام فرمود: از پدرم، و پدرم از پدرانش و ایشان از رسول خدا صلی الله علیه و آله و رسول خدا صلی الله علیه و آله از جبرئیل و جبرئیل از پروردگار عالم (جل جلاله) که این ابدان و ارواح را آفریده است. طبیب هندی گفت: راست می‏گویید و من شهادت می‏دهم به یگانگی خداوند و این که حضرت محمد، بنده و رسول اوست و شما نیز اعلم اهل زمان خود هستید. [1] .

پی نوشت ها:
[1] بحارالانوار ج 10 / 207.

علی کلاته
۲۹ مهر ۹۵ ، ۰۹:۵۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
داستان در مورد عظمت خدا

درزمان پیامبر(ص) زنی به نام زینب عطاره زندگی می کرد که به شغل عطرفروشی

اشتغال داشت . آن زن عطرهای خوبی را که تهیه می کرد ، ابتدا خدمت پیامبر(ص) می آورد

وحضرت نیز آنها را خریداری می کرد ند. آن زن ، روزی ازرسول خدا (ص) درخواست کردند

تاعظمت خدارا برایش تشریح نمایند.

حضرت فرمودند : تونمی توانی عظمت خدا را درک کنی ، مگراین که ابتدا به عظمت

مخلوقات خداپی ببری. سپس پیامبر(ص) درباره عظمت آفرینش آسمان وزمین فرمودند:

این زمین پهناور باتمام دریاها، کوهها،وشهرهای بزرگی که دارد ریا،نسبت به آسمان اول به

مانند حلقه ای است که در یک بیابان بی کران افتاده باشد . همین طورنسبت آسمان اول به

آسمان دوم تابرسد به آسمان هفتم ، وآسمان هفتم نیز نسبت به عرش خدا، هم چون حلقه -

ای است دریک بیابان بسیاروسیع .

حضرت به زینب فرمودند: وقتی به این مسائل خوب بیندیشی ، متوجه می شوی که دربرابر

عظمت مخلوق خدا هیچ به حساب نمی آیی تا چه رسد به عظمت خدا، وقتی انسان به این

مسائل توجه کند ،خودش را در برابر عظمت بی نهایت خداوند بسیار کوچک می شمارد وحالت

تواضع برای او پیش می آید .


علی کلاته
۲۹ مهر ۹۵ ، ۰۹:۵۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

یا فاطمة! کل عین باکیه یوم القیامة الا عین بکت علی مصاب الحسین فانها ضاحکة مستبشرة بنعیم الجنة

.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

فاطمه جان! روز قیامت هر چشمی گریان است،

مگر چشمی که در مصیبت و عزای حسین گریسته باشد،

که آن چشم در قیامت خندان است و به نعمتهای بهشتی مژده داده می شود.[1]



[1]  بحار الانوار، ج 44، ص .293

علی کلاته
۲۵ مهر ۹۵ ، ۱۱:۱۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

علی کلاته
۲۴ مهر ۹۵ ، ۱۱:۲۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

امام صادق (ع) فرمودند:

«مَنْ ذُکِرَ الْحُسَیْنُ علیه‌السلام عِنْدَهُ، فَخَرَجَ مِنْ عَیْنِهِ [عَیْنَیْهِ‏] مِنَ الدُّمُوعِ مِقْدَارُ جَنَاحِ ذُبَابٍ کَانَ ثَوَابُهُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَمْ یَرْضَ لَهُ بِدُونِ الْجَنَّهِ؛

کسى که یادى از حضرت حسین بن على (ع) نزدش بشود

و از چشمش به مقدار بال مگسی اشک خارج شود،

اجر او بر خدا است و حق‌تعالی به کمتر از بهشت براى او راضى نیست 



[1]  ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، نجف اشرف، دار المرتضویه، چاپ اول، ۱۳۵۶ ش، ص ۱۰۱، ح ۳. شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم، موسسه آل البیت (علیهم‌السلام)، ۱۴۰۹ ق، ج ۱۴، ص ۵۰۷، ح ۱۴.

علی کلاته
۲۴ مهر ۹۵ ، ۱۱:۱۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

عن الریان بن شبیب قال : دخلت على الرضا (علیه السلام) فی أول یوم من المحرم فقال لی :
یا ابن شبیب أصائم أنت ؟
فقلت: لا !
 
ثم قال:

یا ابن شبیب إن المحرم هو الشهر الذی کان أهل الجاهلیة فیما مضى یُحرّمون فیه الظلم والقتال لحرمته ، فما عرفت هذه الأمّة حرمة شهرها ولا حرمة نبیها ، لقد قتلوا فی هذا الشهر ذریته ، وسبوا نساءه ، وانتهبوا ثقلة ، فلا غفر الله لهم ذلک أبدا .
یا ابن شبیب إن کنت باکیًا لشیءٍ فابکِ للحسین بن علی بن أبی طالب علیهما السلام ، فانه ذبح کما یذبح الکبش ، وقتل معه من أهل بیته ثمانیة عشر رجلاً ، ما لَهَم فی الأرض شبیهون ، ولقد بکت السماوات السبع والأرضون لقتله ، ولقد نزل إلى الأرض من الملائکة أربعة آلاف لنصره ، فوجدوه قد قتل ، فهم عند قبره شُعْثٌ غُبْرٌ إلى أن یقوم القائم ، فیکونون من أنصاره ، وشعارهم "یا لثارات الحسین" .
 
یا ابن شبیب لقد حدثنی أبی ، عن أبیه ، عن جده أنه لما قتل جدی الحسین أمطرت السماء دمًا وترابًا أحمر .

 یا ابن شبیب إن بکیت على الحسین حتى تصیر دموعک على خدیک غفر الله لک کل ذنب أذنبته صغیرًا کان أو کبیرًا ، قلیلاً کان أو کثیرًا .
یا ابن شبیب إنْ سرّک أن تلقى الله عز وجل ولا ذنب علیک ، فزُر الحسین علیه السلام .
 
یا ابن شبیب إنْ سرّک أن تسکن الغُرف المبنیّة فی الجنة مع النبی صلى الله علیه واله فالعن قتلة الحسین .
یا ابن شبیب إنْ سرّک أن یکون لک من الثواب مثل ما لمن استشهد مع الحسین فقلْ متى ما ذکرته : " یا لیتنی کنتُ معهم فأفوزَ فوزًا عظیمًا " .
یا ابن شبیب إنْ سرّک أن تکون معنا فی الدرجات العلى من الجنان ، فاحزن لحزننا ، وافرح لفرحنا ، وعلیک بولایتنا ، فلو أن رجلا تولى حجرًا لحشره الله معه یوم القیامة[1]

.

ریان ابن شبیب روایت کرده که من روز اول محرم خدمت حضرت علی بن موسی الرضاعلیه السلام رسیدم حضرت فرمودند : ای پسر شبیب آیا امروز را روزه گرفته ای؟ عرض کردم نه یابن رسول الله .

اى پسر شبیب! به راستى محرّم همان ماهى است که اهل جاهلیت در زمان گذشته ظلم و قتال را به خاطر احترامش در آن حرام مى‏ دانستند؛ امّا این امّت نه حرمت این ماه را نگه داشتند و نه حرمت پیغمبرشان صلّی‌الله‌ علیه ‌و ‌آله‌ و‌ سلّم را. در این ماه ذریه‌ او را کشتند و زنانش را اسیر کردند و اموالش را غارت کردند خدا هرگز این گناه آنها را نیامرزد.

...
اى پسر شبیب! اگر براى چیزى گریان شدی، براى حسین علیه‌السّلام گریه کن که او را سر بریدند همان‌گونه که گوسفند را سر می‌برند و هجده کس از خاندانش علیهم‌السّلام با او کشته شدند که روى زمین مانندى نداشتند؛ آسمان‏هاى هفت‏گانه و زمین‏ها براى کشته‌شدن او گریستند و چهار هزار فرشته براى یاری‏ اش به زمین آمدند و دیدند که ایشان کشته شده‌اند.پس بر سر قبرش ژولیده و خاک‌آلود می‌باشند تا قائم علیه‌السّلام قیام کنند و یاری ‏اش کنند و شعار آن‏ها «یا لثارات الحسین علیه‌السّلام» (ای خونخواهان حسین علیه‌السّلام) است.
اى پسر شبیب! پدرم از پدرش از جدّش علیهم‌السّلام برایم باز گفت که: چون جدّم حسین علیه‌السّلام کشته شد، آسمان خون و خاک سرخ بارید.
اى پسر شبیب! اگر بر حسین علیه‌السّلام گریه کنى تا اشک‌هایت بر گونه‏ هایت روان شود، خداوند هر گناهى که کردى از کوچک و بزرگ و کم و زیاد می ‏آمرزد.
..
اى پسر شبیب! اگر شاد می‏شوی که خدا را ملاقات کنی در حالی که گناهى نداری، حسین علیه‌السّلام را زیارت کن.
اى پسر شبیب! اگر شاد می‏شوی که در غرفه‏ هاى ساخته‌شده در بهشت با پیغمبر و آلش علیهم ‌السّلام ساکن شوى، بر قاتلان حسین علیه‌السّلام لعنت بفرست.
اى پسر شبیب! اگر شاد می‏شوی که ثوابی مانند ثواب کسانی که با حسین علیه‌السّلام شهید شدند برای تو باشد، هر وقت به یادش افتادى بگو: «یا لَیتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً»: «ای کاش با آن‏ها بودم تا به فوز عظیمى مى ‏رسیدم.
...
اى ابن شبیب! اگر دوست دارى با ما در درجات عالى بهشت همراه باشى، در اندوه ما اندوهگین و در خوشحالى ما، خوشحال باش، و بر تو باد به ولایت ما، زیرا اگر کسى سنگى را دوست داشته باشد، خداوند در روز قیامت او را با آن سنگ محشور خواهد کرد. 



1] بحارالأنوار ج 44ص 285-عیون أخبارالرضا(ع)، ج1 ص 299

 

علی کلاته
۲۴ مهر ۹۵ ، ۱۱:۱۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر





👐چرخاندن انگشتر و کشیدن دست به صورت مستحب نیست. و لازم نیست

👈مستحبات قنوت
1⃣ مستحب است دست ها را مقابل صورت یعنی بین شانه و پیشانی قرار دهیم .

2⃣مستحب است دست ها را به هم بچسبانیم .

3⃣دست ها به صورت افقی و انگشتان به سمت قبله باشد.

4⃣تمام انگشتان به جز شصت بسته باشد .

5⃣در قنوت نگاه به کف دست باشد .

6⃣چرخاندن انگشتر و کشیدن دست به صورت مستحب نیست.

☺️در قنوت هر ذکری بگوید کافی است اگر چه یک (سبحان الله) باشد ، ولی بهتر است بگوید : ( لااله الاالله الحلیم الکریم ، لا اله الا الله العلیّ العظیم ، سبحانَ الله ربّ السمواتِ السبع ، و ربِّ الارضینَ السبع ، وما فیهنّ و ما بینهنّ و ربّ العرشِ العظیم والحمدُ لله ربّ العالمین )

علی کلاته
۲۴ مهر ۹۵ ، ۱۱:۰۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

آدمی اگر بهترین هم باشد از زبان مردم آسوده نیست، زیرا :

اگر بسیار کار کند، می‌گویند احمق است !

اگر کم کار کند، می‌گویند تنبل است!

اگر بخشش کند، می‌گویند افراط می‌کند!

اگر جمعگرا باشد، می‌گویند بخیل است!

اگر ساکت و خاموش باشد می‌گویند لال است

اگر زبان‌آوری کند، می‌گویند ورّاج و پرگوست

اگر روزه برآرد و شب‌ها نماز بخواند می‌گویند ریاکاراست!

و اگر نکند میگویند کافراست و بی‌دین

لذا نباید بر حمد و ثنای مردم اعتنا کرد

و جز ازخداوند نباید ازکسی ترسید.

پس آنچه باشید که دوست دارید. و جز برای رضای خدا و اهلبیت قدمی بر ندارید که هیچ فائده ای ندارد

علی کلاته
۲۴ مهر ۹۵ ، ۱۰:۴۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

امام حسین علیه السلام:

هر که خدا را ، آن‌گونه که سزاوار اوست ، بندگی کند ، خداوند بیش از آرزوها و کفایتش به او عطا کند.

(بحار الأنوار، ج ۶۸، ص ۱۸۴)


متاسفانه امروزه انسانها راه کج و معوج رو انتخاب میکنند بجای راه درست که همان عبودیت و بندگیست که نتیجه عزت و سرافرازیست انشالله خدا به همه ما عنایت کند انشالله

علی کلاته
۲۴ مهر ۹۵ ، ۱۰:۳۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

امیر المومنین علی علیه السلام فرمودند:

 

اختیار کردم از کتب آسمانی دوازده آیه را و روزی سه بار بدانها نگاه می‌کردم.

 

ای فرزند آدم تا سلطنت من باقیست از هیچ صاحب قدرتی نترس که سلطنت من همیشگی است.

 

تا خزانه من پر است در غم روزی مباش و بدان که گنجینه من هرگز خالی نمی‌شود.

 

قسم به حق که من دوست توام و تو نیز دوست من باش.

 

به کسی جز من دل مبند زیرا منم که به تو نزدیک بوده و خواسته‌های تو را برمی آورم.

 

همه چیز رابرای تو و تورا برای عبادت آفریدم.

 

تورا از خاک آفریدم خسته نشدم ، چگونه روزی رساندن به تو مرا خسته می‌کند؟

 

برای خاطر خود بر من خشم میگیری؟ آیا میشود به خاطر من بر نفست خشمگین شوی؟

 

آنکه تو را میخواهد به خاطر خودش میخواهد من تورا برای خودت میخواهم از من فرار مکن.

 

برای من است بر تو واجباتی و برای تو است بر من معایشی.تو تخلف میکنی ولی در کار من تخلف راه ندارد.

 

منیکه امروز عبادت فردا را از تو نمی‌خواهم تو نیز روزی فردا را از من مخواه.

 

تا آنچه نصیب توست راضی باشی،آسوده و پسندیده خواهی بود.اگر غیر این باشد دنیا را برتو چیره خواهم کرد تا چون درندگان بیابان راه روی ،به نصیب میرسی اما خودرا بی اجر کرده ای.

 

همچنانکه در حضور شهریاران می‌ایستی در عبادت من بایست اگر تو مرا نمی‌بینی من تورا میبینم.

 

تقدیم به دوستان مولا علی علیه السلام.

تحریر المواعظ العددیة، الباب الثانى عشر الفصل الثانى،

علی کلاته
۲۴ مهر ۹۵ ، ۱۰:۳۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر